الان تو اینستا داشتم ، عکسای مادلینگ کیم کارداشیان رو میدیدم .. به این فکر میکردم که منم میتونستم مثل اون بشم اگه دوسال پیش ورزشمو ول نمیکردم و لج نمیکردم با خودم و اطرافیانم صد در صد که نه .. ولی حداقل شکمم تخت بود .. حالا شاید استخونای من درشتر از این خانمه ولی از خودمم راضی میبودم ..
نمیدونم تا کی میخوام با خودم لجبازی کنم .. همون دوسال پیش عهد کردم با خودم که نه باشگاه برم نه با کسی صمیمی بشم و هیچ دوستی رو تو خونه زندگیم دیگه راه ندم .. ولی غیر از تنها شدن هیچ سودی برام نداشت .. و الان تو این سن من هیچ دوستی ندارم !
به قول هستی که تو این دوسال غیر از تو سری زدن و نصیحت کردن با روشهای مختلف ( فحش ، بد و بیراه ، مهربونی ، قربون صدقه ) من خیلی خیلی نا امیدم .. با اینکه یه ازدواج ایده ال کردم و این بزرگترین و اولین کار مثبتی بوده که تو زندگیم انجام دادم ، خیلی راحت میتونم بگم تا الان هیچ پُخی نه برای خودم .. و نه اطرافیانم نشدم!
اینکه عکاسی خونده باشی و نزدیک به یکماه بشه سمت دوربینت که با کلی زحمت به دستش آوردی ، نری ..
اینکه سرکار نری ... ولی هیچ برنامه ی خاصی هم برای خودت نچینی ..
اینکه پول داشته باشی ، ولی هیچ خریدی نکنی ..
اینکه همسرت بگه میام پیشت تا از تنهایی در بیای ، ولی تو دست رد به سینش بزنی ..
اینکه برای بار سوم از سر بیکاری بشینی و کیمیا رو ببینی ..
اینکه تردمیلی که قول مردونه دادی به همسرت ، رو نزنی ..
اینکه انگیزه نداشته باشی ..
نا امیدی بدترین درده
و اینکه حالا که خرم از رو پل گذشت .. خدا رو اونجوری که قبلا شکر میکردی ، دیگه شکرش نمیکنی.. این دیگه از بی حیاییمه ..
کسی میفهمه من چه مرگم شده ؟!
دعا کنید پست بعدی که میزارم .. حالم یکم یهتر شده باشه چون از این حالتام متنفرم ، ولی دست خودم نیست .. ربطی هم به اون موضوعی که میدونین نداره !
- ۹۴/۰۹/۰۹