عـــاشِقــانــه یِ آرام دو کــوهــنورد و فینگــــیلی

تا رسیدن به قله ، راهی نمانده

پاییز تمام نشده بود که به قله رسیدیم

در تابستان زندگیمان و در اوج خوشبختی خدا به ما معجزه ای داد

آخرین مطالب

هفتاد و هفت

روزاییکه با کوهنورد بحثم میشه ، بیشتر دلم براش تنگ میشه .. کشش بیشتری بهش پیدا می کنم.. مثل همین الان که دوست دارم بهش زنگ بزنم ولی نیمچه غرورم اجازه نمیده دیگه فکرشو بکنین از صبح زود ک اماده میشی تا بیایی سرکار بحثت میشه تا اخر روز رو چجوری میخوای تحمل کنی..

خب ظاهرا غرور کوهنورد از من کمتره .. همین الان زنگ زد بهم 10:09 دقیقه و با حرفای معمولی شروع کرد به صحبت کردن .. و برنامه ریزی مسافرتی که در پیش داریم.


یکسالی میشه ک ضبط ماشینمون خرابه .. و تا الان یکی دوبار شمال رفتیم در سکوت رفتیم البته بغیر از گفتن حرفای معمولی و گاهی اوقات زیر اواز زدن کوهنورد بقیه راهو سکوت بودیم و خودش الان گفت ضبط رو باید درست کنه تا برای سفرمون کف نکنیم!


حال مادرش بهتره .. مرخص شده ولی با دستگاه کمک تنفس ...


  • خـــانمِ کـــوهنـــورد

نظرات  (۱)

❤️💋😍
پاسخ:
دلم برای نوشته هات تنگ شده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی